سبد خرید0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

Rate this post

استراتژی مجاهده تحول بخش- قسمت سوم:  ۸مرحله برای برنامه ریزی استراتژیک

 

مقایسه برنامه ریزی استراتژیک با برنامه ریزی بلند مدت:

با وجود آن که هر دو برنامه بر سازمان و آن چه سازمان باید برای بهبود عملکرد خود انجام دهد تاکید دارد در عمل این دو نوع برنامه از چهار نظر بنیادی  با یکدیگر تفاوت دارند:

۱- برنامه ریزی استراتژیک با مسایلی که جنبه سیاسی یافته اند، تناسب بیشتری دارد ولی برنامه ریزی بلند مدت بیشتر بر مشخص کردن اهداف و مقاصد و تبدیل آن ها به بودجه و برنامه های کاری جاری نظر دارد.

۲- برنامه ریزان استراتژیک انتظار وقوع روند های جدید، رویداد ها و وقفه هایی در روند مورد بحث وبروز غافل گیری های گوناگون را دارند؛ در حالی که برنامه ریزان بلند مدت براین فرض تمایل دارند که روند های جاری، تا آینده ادامه خواهد داشت.

۳- چون راهنمای برنامه ریزان استراتژیک اغلب، چشم انداز موفقیت (شکل مطلوب سازمان) است برنامه های استراتژیک غالباً نمایان گر تغییرات کیفی است. در صورتی که طرح های بلند مدت نوعاً قیاس و استنباطی از وضع موجود هستند و اغلب در قالب هدف هایی مطرح می شوند  که نمایان گر روند های جاری هستند.

۴- برنامه ریزی استراتژیک خیلی بیشتر ازبرنامه ریزی بلند مدت جهت گیری عملیاتی دارد و مجموعه متنوعی از تصمیم ها و اقدام ها را در نظر می گیرد. برنامه ریزان این نوع از برنامه امکان دارد برای رسیدن به چشم انداز موفقیت، استراتژی های مختلف را تعقیب کنند. در حالی که برنامه ریزان بلند مدت در یک خط تصمیم گیری و اقدام واحد گرفتار می شوند.

فرآیند هشت مرحله ای برنامه ریزی استراتژیک

۱- توافق در باره فرآیند برنامه ریزی استراتژیک

۲- روشن ساختن دستور های سازمان

۳- روشن ساختن رسالت و ارزش های سازمان

۴- ارز یابی محیط خارجی

۵- ارزیابی محیط داخلی

۶- شناسایی مسایل استراتژیکی که سازمان با آن مواجه است

۷-تدوین استراتژی ها برای مدیریت مسایل

۸- تبیین چشم انداز سازمانی موثر برای آینده

روش های طرح ریزی استراتژیک:

مهمترین روشهای طرح ریزی استراتژیک ازطریق پیش بینی آینده های جایگزین است .

  1. روش تحلیل روندها Trend Analysis
  2. روش تحلیل ماتریس تأثیرمتقاطع Cross- Impact Matrix Analysis
  3. روش تحلیل سری های زمانی Time Series Analysis
  4. تکنیک دلفی The Delphi Technique
  5. پیش بینی نابغه وقضاوت کارشناسی Genus Forecasting and Expert Judgment
  6. سناریوسازی Scenario Building
  7. الگوهای شبیه سازی Simulation Modeling

محیط برنامه ریزی استراتژیک

مسأله اول این است که عوامل سیاسی، نظامی، اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژیکی، روان شناسی، محیط زیستی، طبیعی وعوامل بیشماردیگری برمحیط برنامه ریزی استراتژیک درسطح ملی ودرسطح فراملی تأثیرمی گذارند.

نکته مهم دوم این است که خصوصیات ملی کشورها بسیارمتفاوت بوده وبه عوامل متعددی (مانند منابع معدنی واستراتژیک، قرارداشتن درمکان جغرافیایی استراتژیک به علت نزدیکی به پایگاههای نظامی وگذرگاههای آبی حساس، مساحت جغرافیایی کوچک وبزرگ) بستگی دارد. درنتیجه، هردولتی باید به طورمستقل به امربرنامه ریزی استراتژیک ملی بپردازد.

الگویی برای طرح استراتژی:

عموما ً طرح ریزی استراتژیک درمراحلی پی درپی و منظم صورت می گیرد. درالگوی خاصی که معمولا ً درکشورهای صنعتی نیزبه کارمی رود، هشت مرحله مهم برای طرح ریزی بلند مدت وجود دارند.
درمرحله اول، متغیرهای مهم درمحیط مورد بررسی، توصیف می شوند.

درمرحله دوم، آماروارقام تاریخی وجاری برای هرکدام ازاین متغیرها جمع آوری می شوند تاپایه ای را برای پیش بینی های بلند مدت بوجود آوریم.

درمرحله سوم، پیش بینی های ممکن بستگی به تعداد متغیرهای مهمی دارد که انتخاب شده اند.

درمرحله چهارم، اهداف نهادی برای هریک ازپیش بینی های آینده تعیین وتوصیف می شوند.

درمرحله پنجم، این اهداف درمقابل پیش بینی های آینده که درمرحله سوم تنظیم شده اند، ارزیابی می شوند. این عمل یک حلقه بازخوررا بین مراحل ۳ و۵ ایجاد می کند، که قبل ازمرحله ششم باید درنظرگرفته شود.
درمرحله ششم، سیاستهایی برای رسیدن به اهداف نهادی برای تمام پیش بینی های آینده تعیین می شوند.

درمرحله هفتم، بهترین سیاستها انتخاب می شوند.

پس ازاینکه سیاست کلی اتخاذ شد، پیشرفت کارازطریق یک حلقه بازخوردیگر(درمرحله هشتم) مورد بررسی قرارمی گیرد وتمام این فرایند مطابق با وقوع رویدادها اصلا ح می شود.

برنامه ریزی استراتژیک در موارد زیر به مصلحت نیست:

  1. سازمانی که بنیا نش در هم ریخته است (برای مثال سازمانی که نیاز به اصلاح جریان نقدینگی یا پر کردن پست کلیدی رهبری دارد).
  2. اگر سازمان برای تدوین برنامه های خوب، فا قد مهارت ها و منابع باشد یا تصمیم گیرندگان کلیدی از تعهد بی بهره باشند. در این مواقع برنامه ریزی استراتژیک در واقع هدر دادن وقت خواهد بود.
  3. چنانچه اجرای برنامه استراتژیک اساساً نا محتمل باشد.

گاهی نبود برنامه، توزیع اختیارات و منابع موجود در سازمان را مشروعیت می بخشد؛ به ویژه آن ها که برای اخذ تصمیم هایی در باره سطوح، کنش ها و برنامه ها مشکلات بزرگی داشته باشند. این نوع بی برنامه گی به تنزل مزمن عملکردهای سازمانی منجر می شود.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دریافت مشاوره پیام دهید.