در این مطلب چرخه عمر کسب و کار یعنی فرایند ایده تا کارافرینی هوشمند شرح داده شده است و مشخص میشود چه زمانی ضرورت دارد تا سیستمسازی در یک کسب و کار آغاز شود.
از زمانی که ایده به ذهن یک نفر میرسد تا اینکه کسب و کارش را راه بیاندازد، آن را تثبیت کند و توسعه دهد چه گام هایی باید بردارد و چه فعالیتهایی باید انجام دهد و توالی انجام آنها چیست؟
اجازه دهید مطلب را اینطور آغاز کنیم که کسب و کار ما با یک ایده شروع میشود و نهایتاً به این میرسیم که آنرا مبتنی بر یک سری اصول سیستمی توسعه دهیم. این مسیر با ۵ مرحله تحت عنوان چرخه عمر کسب وکارها همراه است.
در فرایند ایده تا کارافرینی هوشمند بعد از اینکه یک ایده به ذهنمان رسید اولین گام این است که آن را امکان سنجی کنیم. امکان سنجی نه فقط به این معنی که آن را از نظر فنی، اقتصادی و فروش در بازار بسنجیم بلکه مهارت و توانایی خودمان درباره آن موضوع را نیز باید در نظر بگیریم.
در واقع این مرحله دو بعد دارد: اولی انگیزه و توان فردی و دومی بررسی ایده در سه حوزه فنی اقتصادی و بازار.
انگیزه و توان فردی یعنی اینکه فرد کارآفرین و یا صاحب ایده چقدر واقعاً میخواهد آن کسب و کار را داشته باشد. آیا ۲۰ سال دیگر هم میخواهد این کار را انجام دهد؟ آیا از انجام این کار لذت میبرد؟ چقدر
در آن حوزه مهارت و توانمندی دارد؟ یا بدون هیچ مهارتی میخواهد از نقطه صفر صفر شروع کند. همه اینها روی طرح و نقشهای که میخواهید طراحی کنید تاثیرگذار است.
دومین بعد امکان سنجی در حوزه فنی، اقتصادی و بازار است. معمولاً کسانی که صاحب ایدهاند خودشان متخصص در آن حوزه بوده و از نظر فنی میتوانند تحلیل کنند که آیا این ایده مناسب و موفق خواهد
بود یا خیر. اما در حوزه اقتصادی و بازار نیاز هست که تحقیقات بازار اولیه انجام تا مشخص شود که چقدر تقاضا برای این ایده وجود دارد.
بنابراین باید به هر دو وجه توجه کنیم هم وجه فردی و هم وجه مطالعاتی و تحقیقاتی.
در ادامه وارد فاز آماده سازی می شویم.
قبل از اینکه کسب و کار را شروع کنیم یک سری نیازمندیهای دیگر داریم. اعم از الزامات قانونی و مجوزها و… . آیا میدانید این نیازمندیها چه هستند؟ در سطوح مدیریت به چه چیزهایی نیاز داریم؟ اصول مدیریت عملیات، امور منابع انسانی، مدیریت کسب و کار و… چیستند؟
در واقع در آماده سازی الزامات قانونی و قراردادی را باید بشناسیم. مجوزهایی که نیاز است بگیریم را باید مشخص کنیم. با امور مالیاتی و بیمهای آشنا شویم. با شیوه تامین منابع شامل منابع مالی و
نیروی انسانی و ماشین آلات و تجهیزات آشنا شویم.
با توجه به اینکه مطالعات فنی رادر فاز اول انجام دادیم و مشخص کردیم که به چه منابعی نیاز داریم حالا در این مرحله باید تعیین کنیم که شیوه دسترسی به آن منابع چیست و چطور میخواهیم آنها را تامین کنیم.
چیزی که خیلی مهم است و کمتر به آن توجه میشود برنامهریزی و تدوین استراتژی است. یعنی لازم است دورنما را مشخص کرده باشیم و بگوییم چشم انداز ما چیست، هدف اصلی ما چیست، به چه دلیل این کسب و کار را راهاندازی میکنیم و به چه چیزی میخواهیم برسیم.
با مدیریت کارکنان باید آشنایی داشته باشید. باید با مدیریت عملیات آشنا بشویم. ما با اجرای عملیات به عنوان متخصص ممکن است آشنا باشیم اما اینکه چطور این کار را مدیریت کنیم و تقسیم کارمان را چگونه انجام بدهیم، ممکن است بین کارکنان با دوستی کار را شروع کرده باشیم و چطور این را بتوانیم هدایت کنیم که خلاء و تداخلی در کارها وجود نداشته باشد.
باید یک طراحی عملیات داشته باشیم یعنی فرایند انجام کار را مشخص کنیم. ورودی ها باید به خروجی تبدیل شوند. طی چه عملیاتی ورودی به خروجی موردنظر ما تبدیل میشود چه فعالیت هایی باید انجام شود. چه کارهایی را باید انجام بدهیم تا بتوانیم ورودی که دریافت کردیم تبدیل به خروجی مطلوب کنیم. یعنی باید برای تولیدمان فکر کرده باشیم.
برای نحوه بازاریابی فکر کرده باشیم. برای چگونگی فروشمان فکر کرده باشیم و بدانیم که حالا چطور میخواهیم آنها را بازاریابی کرده و بفروشیم.
در مرحله شروع صحبت از فعالیتهای اصلی و ارزشساز کسب و کار میشود یعنی باید تولید کنیم، بازاریابی کنیم و بفروشیم. در واقع در این فاز تازه کسب و کار فعال میشود. اما این کار چطور باید دوام داشته باشد و چه چیزی ضامن پایداری کسب و کار است؟ چه اتفاقی باید بیافتد که بتوانیم کنترل کار را در دست داشته باشیم و آن را توسعه دهیم؟
حالا که توانستیم تولید کنیم و به فروش برسانیم این چرخه را میتوانیم کنترل کنیم تا در گام بعدی بتوانیم کسب و کار را توسعه بدهیم یعنی پایه های توسعه را اینجا باید ایجاد کنیم.
در مرحله تثبیت به فکر دوام و پایداری کسب و کار هستیم. در این مرحله، مسیر انجام کار باید کاملاً مشخص شود. کار باید به یک چرخه تکرار شونده تبدیل شود و در واقع اصول انجام کار کاملاً مستند شده باشد.
در فاز ۴ کار اصلی باید انجام بدهیم: اندازه گیری، الگوبرداری، سیستم سازی و نفوذ در بازار. یعنی باید ببینیم که روی چه پل های قرار داریم و وضع موجودمان چیست به چه نقطه ای میخواهیم برسیم.
الگوبرداری از چه؟ خیلی مهم است که بتوانیم مقایسه ای داشته باشیم بین خودمان و کسب و کارهایی که بهترین هستند. به آنها نگاه کنیم که چطور کارها را انجام میدهند و در چه سطحی قرار دارند. سپس تعیین کنیم در چه سطحی قرار داریم، برنامه ریزی کنیم که با سطح موجودمان چطور میخواهیم به سطح ایده آلی که کسب و کارهای مشابه (در سطح جهانی) دارند برسیم. یعنی مسیر رسیدن به یک کسب و کار جهانی را مشخص کنیم.
بنابراین در اولین گام جایگاهمان را تعیین میکنیم، در گام بعد مشخص کردن جایگاه مطلوبی که در آینده میخواهیم به آن برسیم با استفاده از مقایسه کسب و کار خودمان با کسب و کارهای پیشتازی که در دنیا وجود دارد خواهد بود.
برای اینکه کسب و کارمان به جایگاه مطلوب برسد، باید بر روی سیستم های کسب و کار خود کار کنیم. باید مشخص کنیم که کسب و کار ما برای رسیدن به نقطه مطلوب به چه سیستم هایی نیاز دارد. باید سیستم های وضع موجود را شناسایی کنیم، آنها را ارتقاء دهیم و سیستم هایی که در حال حاضر در کسب و کار ما وجود ندارند و به آنها نیاز داریم را ایجاد کنیم. به این مراحل سیستم سازی میگویند.
نهایتاً نفوذ در بازار. تا اینجا محصول را تولید کردهایم، پایههای کسب و کارمان را قوام داده و مسیر تعالی کسب و کار را تعریف کردیم. الگوبرداری و سیستمسازی را انجام دادیم در ادامه باید استراتژی نفوذ در بازار را در پیش گیریم تا بتوانیم سهم بازار را نسبت به محصول تولید شده، حفظ کرده و افزایش بدهیم.
توسعه هوشمند، توسعه مبتنی بر دادههایی است که تا حالا به دست آوردهایم. در مرحله قبل یعنی تثبیت پایه ریزیهایی انجام شد تا دادهها و اطلاعات مربوط به فعالیتهای مختلف کسب و کار ثبت شوند.
حال میتوانیم آن داده ها را تحلیل کنیم و با استفاده از تحلیلها، کسب و کارمان را توسعه بدهیم. در مورد زیرساخت های لازم به منظور توسعه هوشمند، در آینده مطالب دیگری را ارائه خواهیم کرد.