افزایش بهره وری با خوردن یک قورباغه زنده در ابتدای صبح!
یکی از اولین کتابها در زمینه افزایش بهره وری کتاب “قورباغه ات را قورت بده” از برایان تریسی هست. این کتاب که در سال 2001 منتشر شده و از مزایای تمرکز بر یک چیز در هر زمان را به شما خواهد آموخت. این کتاب به شما نشان میدهد که چگونه تمرکز میتواند جهتگیری و انگیزه فرد را در کل روز فراهم نماید.
در این مطلب قصد داریم دلیل این امر را توضیح دهیم و چند نکته عملی را برای کمک به شما و پیشرفت چشمگیر در رسیدن به اهداف شخصی تان به اشتراک بگذاریم. شما نباید برای رسیدن به کارهای موجود در پایین لیست خود، آنچه را که برایتان اهمیت دارد مانند خانواده و اهدافتان را قربانی کنید.
یکی از نکاتی که کتاب “قورباغه را قورت بده” به آن تاکید دارد این است که شما باید صبح امروز مهمترین کار خود (MIT) را انجام دهید. اگر بتوانید این کار را عملی کنید، باقی روز در مقام مقایسه آسانتر خواهد بود. برایان تریسی در کتاب خود، این وضعیت را “قورت دادن قورباغه” نام نهاده است. الهام بخش اصلی برای انتخاب این عنوان، سخنی از مارک تواین است:
در اینجا یک نکته مهم در ارتباط با بهره وری وجود دارد: چیزهای ناامید کننده (یا دشوار) همان چیزهایی هستند که شما تمایل به تعویق آنها دارید. شاید این کارها، کارهایی نباشند که از انجامشان متنفرید، اما هرگاه وقت آن میرسد که روی آنها کار کنید، درمییابید که به سراغ چیز دیگری رفتهاید. افراد تمایل دارند که به جای دست و پنجه نرم کردن با مسائل و انجام کارها، به دنبال حواس پرتی باشند. اما از طرفی این مسائل به طور معمول بیشترین تأثیر مثبت را در زندگی افراد دارند. بنابراین اگر در ابتدای روز که بیشترین انرژی ذهنی را در اختیار دارید بتوانید بر عادت تعلل غلبه کرده و نسبت به انجام مهمترین کارهای خود اقدام نمایید، این قدرت را خواهید داشت که وضعیت خود را به حالت بهتری تغییر دهید.
به عبارت ساده تر، قورباغه شما مهمترین کار شما است. همان چیزی است که شما را بیشتر از هر چیز به سمت آینده ایده آلتان سوق میدهد. کاری که احتمالاً بسیار مهم است، اما خیلی فوری نیست.
مورد دیگری که میخواهیم در مورد آن صحبت کنیم آن است که چگونه خستگی تصمیم، قدرت شما را کاهش داده و بهره وریتان را خدشه دار مینماید. افراد در پایان روز در موقعیتی نیستند که بتوانند تصمیم خوبی بگیرند. زیرا انرژی فرد در انتهای روز کم میشود. بنابراین رویکرد بهتر این است که انجام کارهایی را که بیشترین اهمیت را دارند در ابتدای روز برنامه ریزی کنید، چرا که بیشترین منابع ذهنی را برای اختصاص دادن به آن، در درون خود دارید.
علاوه بر این، در اوایل روز عموماً کمترین میزان حواس پرتی را خواهید داشت. حتی اگر تنها زندگی میکنید، زود از خواب برخاستن میتواند به شما کمک کند تا قبل از اغتشاشات فکری، چیزهایی که مهم هستند را پیدا کنید.
اگر لازم است از همكار خود سؤالی راجع به چیزی بپرسید، به احتمال زیاد نمیتوانید (یا نباید) این كار را در ساعت 5 صبح انجام دهید، بنابراین صبح زود حتی در این مورد فکر نخواهید کرد و از آنجا که حواس پرتی کمتری وجود دارد، معمولاً در صبح متمرکزتر نیز میشوید.
بسیاری از نشریات تجاری مشهور درباره مدیرعاملهای فوق العاده موفق اینطور نوشتند که زود بیدار میشوند و از این اصل بهره میبرند تا شرکت های خود را با موفقیت بسازند. مدیرعامل یکی از شرکتهای بزرگ گفته است او دوست دارد زود از خواب بلند شود و با دانستن اینکه بقیه رقبای او هنوز خواب هستند به کار بپردازد. اگر رویایی برای یک پروژه بزرگ یا یک کسب و کار پرسود دارید، اگر واقعاً میخواهید شاهد رشد آن باشید، قورباغه خود را قورت بدهید و در ابتدای روز آن کار مهم خود را انجام دهید.
اگرچه ممکن است این کار در ابتدا دشوار باشد، اما پس از مدتی برای شما اعتیاد آور خواهد شد! شما عاشق انگیزه ای خواهید شد که از اقدام در مورد MIT (مهم ترین کار) دریافت میکنید. هنگامی که یک مسئله را از سر راه برمیدارید، اتمام کارهای دیگر موجود در لیست کارهای شما، نسبتا راحتتر به نظر خواهند آمد. در نتیجه برای بقیه روز انجام باقی کارها را تنظیم میکنید و مهم نیست که چه اتفاقی میافتد.
هنگامی که قورباغه خود را قورت میدهید، میتوانید در ادامه روز در مورد آنچه که تاکنون انجام دادهاید، احساس خوبی داشته باشید.
اما اگر فقط به محض شنیدن صدای آلارم ساعت 7، تلفن هوشمند خود را خاموش کنید، این اتفاق هرگز رخ نخواهد داد. اگر برای خوردن قورباغه خود جدی هستید، باید کمی زودتر از خواب بیدار شوید.
در این مرحله، در مورد آنچه که تاکنون گفته شد احتمالاً یکی از دو واکنش زیر را تجربه کرده اید:
اگر جزء دسته دوم باشید، احتمالا زندگی شلوغی دارید. هر روز ساعت 7 صبح از خواب بیدار میشوید و ساعت 9 در محل کار خود ظاهر میشوید. کجا میتوانید زمانی برای کار روی پروژه های شخصی خود پیدا کنید؟ پاسخ ساده است، اما ممکن است آن را دوست نداشته باشید …
ممکن است که این کار مشکل باشد، اما بهتر است آن را بپذیرید. اجازه دهید در این زمینه بیشتر توضیح دهیم.
مدتها پیش از کار با شرکت Asian Efficiency، من کارهای خیلی زیادی انجام داده بودم. در تلاش برای فرار از کسالت زندگی روزمره، پادکست ها را کشف کردم. و یكی از اولین پادكست هایی كه به آن گوش دادم از زبان فردی به نام Thanh بود که مهمان آن قسمت از پادکست بود. در آن پادکست، صحبتهای او را شنیدم که درباره کتاب برایان تریسی حرف میزد و فوراً بیرون رفتم و آن کتاب را خریدم. من از همان ابتدا به فکر قورت دادن قورباغه ام افتادم.
یک یا دو سال پس از آن این ایده را داشتم که یک کتاب بنویسم. مطالعات شخصی زیادی انجام دادم و توانستم موارد موازی بسیاری بین بهره وری و خادمیت در كتاب مقدس پیدا کنم. با خودم فکر کردم، “این شگفت انگیز است! نمیتوانم باور کنم که هیچ کس این را قبلاً ندیده باشد! ” بنابراین تصمیم گرفتم کتابی درباره بهره وری کتاب مقدس بنویسم (که 8 ماه بعد منتشر شد).
مسئله این بود که من هیچ چیز در مورد نوشتن کتاب نمیدانستم. در مدرسه از کلاس ادبیات متنفر بودم. بنابراین از ابتدا شروع کردم و تصمیم گرفتم چگونه نوشتن را بهتر یاد بگیرم. و هیچ روشی بهتر از داشتن یک وبلاگ و نوشتن مطلب به طور روزانه برای یادگیری چگونه نوشتن وجود ندارد. بنابراین یک وردپرس نصب کرده و هر روز ساعت 5 صبح بیدار میشدم تا قبل از اینکه به دفتر بروم، کمی بنویسم.
هدف من نوشتن 1000 کلمه در هر روز صبح بود. این قورباغه من بود. گاهی اوقات هدفم را محقق نموده و گاهی اوقات این کار را نمیکردم – اما من قورباغه ام را میخوردم و هر روز مینوشتم. و هنگامی که تمام می شد، آنچه را که نوشته بودم منتشر میکردم. اهمیتی در این مورد نمیدادم که از نظر کسی نوشتههای من وحشتناک به نظر برسد. من به تکرار نیاز داشتم.
اینکار را به مدت دو هفته انجام دادم تا اینکه متوجه آگهی استخدام شرکت Asian Efficiency شدم. من در ابتدا علاقه ای به کار تمام وقت نداشتم، اما با مدیر شرکت تماس گرفتم و از آنها پرسیدم که آیا به دنبال مطالب وبلاگ مهمان هستند. به یاد میآورم که آنها به من گفتند “در واقع ما چنین کاری انجام نمیدهیم. اما اگر چیزی برای نشان دادن دارید، لطفا آن را ارسال نمایید.” به این ترتیب، من وبلاگ خود را ارسال کردم و فرض را بر این گذاشتم که این مکالمه به پایان رسیده است (به هرحال من نویسنده ای بودم که نمیدانستم چگونه بنویسم).
اما پیامی از مدیر شرکت به من رسید که: “مطالب شما خوب است، میتوان گفت که ما کتاب های مشابه زیادی خوانده ایم و دارای ذهنیت مشابهی هستیم. پس بیایید شروع کنیم. ” بنابراین من تقریباً 4 سال پیش شروع به نوشتن این پستها کردم! پس از اضافه نمودن چند پست دیگر، از من خواسته شد تا با بروزرسانی نسخه 2 وبلاگ خود به آنها کمک نمایم و در نهایت به صورت تمام وقت به تیم Asian Efficiency پیوستم.
همه اش به این خاطر بود که من هر روز قورباغه ام را میخوردم.
در واقع، من خود را جغد شبانه میدانم. و اگر کسی وجود داشته باشد که دلیلی برای خوردن قورباغه خود در صبح نداشته باشد، احتمالاً آن فرد من هستم.
هنگامی که 18 سال داشتم، در حالی که در صف مک دونالد ایستاده بودم، دچار یک تشنج شدید شدم. خوشبختانه، یک پرستار هم آنجا حضور داشت و تا زمانی که آمبولانس برسد، مرا نجات داد و به بیمارستان منتقل کرد. به یاد دارم که یک لحظه از خواب بیدار شدم، از پنجره آمبولانس به بیرون نگاه کردم و پدرم را که در ماشین پشت سرمان بود از طریق پنجره آمبولانس دیدم. لحظه بعد به درون سیاهی فرو رفتم و دوباره در تخت بیمارستان از خواب بیدار شدم.
بیماری صرع برای من تشخیص داده شد و از آن پس دارو درمانی کردم. به من گفتند كه خوش شانس هستم زیرا این نوع از صرع كیفیت زندگی من را تحت تأثیر قرار نمیدهد، اما از این پس باید همیشه دارو مصرف کنم. بنابراین داروهایم را مصرف کردم و حدود 2 هفته بعد مجددا به بیمارستان بازگشتم؛ چرا که تقریبا 12 ساعت در روز میخوابیدم. میدانستم که داروها باعث خواب آلودگی من میشوند، اما این مسخره بود.
معلوم شد برای من به اندازه یک فرد 150 کیلویی دارو تجویز شده بود (در آن زمان حدود 75 کیلوگرم وزن داشتم). بنابراین دارویم تعدیل شد و از آن زمان تاکنون هیچ مشکلی نداشتم (به جز اینکه یک فارغ التحصیل دانشگاهی نیستم و مدرک خود را نگرفته ام).
اما حرف من این است: من به خواب احتیاج دارم! کمبود خواب یکی از مواردی است که میتواند باعث تشنج شود، بنابراین باید مطمئن شوم که میتوانم هر شب حداقل 7-8 ساعت به خوبی بخوابم.
مشکل این است که من یک کودک 5 ساله نیز دارم که 10 ساعت یا کمتر میخوابد. همانطور که والدین فرزندان کوچک میدانند، خوابیدن با وجود بچه بسیار سخت میشود. اما برای من گزینه دیگری وجود ندارد. من باید هر شب خوب بخوابم.
با وجود همه اینها، حتی در حین یک کار تمام وقت و انتشار مطالب برایAE ، توانستم زود از خواب برخیزم، قورباغه خود را قورت دهم و کتاب خود را منتشر نمایم.
پس اگر من میتوانم این کار را انجام دهم، پس شما هم میتوانید.
اگر در حال حاضر ساعت 7 صبح از خواب بیدار میشوید، بعید به نظر میرسد که از فردا بتوانید با آلارم ساعت 5 صبح از خواب برخاسته و انتظار داشته باشید که این به صورت یک عادت درآید. اگر مثل من باشید، به احتمال زیاد نیاز به تحولی برای زودتر از خواب بیدار شدن دارید.
استراتژی ساده ای وجود دارد که من قبلاً برای از خواب بیدار شدن از آن استفاده کردهام.
بنابراین بعد از گذشت تنها دو هفته، توانستم هم ساعت رفتن به رختخواب و هم زمان بیدار شدنم را چند ساعت جابجا نمایم.
نکته دیگری که واقعاً به این تحول کمک میکند این است که سعی کنید شبها زمانی را که به صفحه مانیتور یا گوشی نگاه میکنید، محدود نمایید. نور آبی صفحه کامپیوتر یا گوشی هوشمند باعث میشود بدن شما تولید ملاتونین را کاهش دهد. ملاتونین همان ماده شیمیایی است که به شما کمک میکند به خواب بروید. نگاه کردن به صفحه نمایش قبل از خواب باعث میشود بدن شما فکر کند که دیروقت نیست. به این ترتیب انتقال به حالت خواب بسیار سخت تر میشود.
حتی یک گزارش بهداشتی از دانشگاه هاروارد نشان میدهد که این نور آبی ممکن است به مشکلاتی مانند دیابت و چاقی نیز مربوط شود. اما حداقل ضرر آن این است که اگر در تلاش باشید زودتر بخوابید و زودتر از خواب بیدار شوید، کارتان را سختتر خواهد کرد.
نسخه های جدیدتر macOS و iOS از ویژگی های Night Shift برخوردار هستند و با تغییر رنگ صفحه نمایش شما در شب، به رفع این مشکل کمک میکنند. اما به نظر من، این کار به خوبی انجام نمیشود.
اگر واقعاً مجبور هستید تا نیمههای شب از کامپیوتر خود استفاده کنید و نمیخواهید تحت تأثیر نور آبی قرار بگیرید، بهتر است به جای آن از چیزی مثل f.lux استفاده نمایید.
اپلیکیشن f.lux برای مسدود کردن نور آبی خیلی بهتر انجام کار میکند و تیم پشت آن واقعاً این موارد را درک مینمایند. اگر میخواهید در مورد این موضوع عمیق تر شوید، یک بخش تحقیقاتی کامل در وب سایت f.lux وجود دارد.
اکنون که میدانید چگونه زودتر از خواب بیدار شوید، برخی از مشکلات رایجی که مردم با آن مواجه شده و مسائلی که هنگام خوردن قورباغه هایشان دارند، در اینجا آمده است.
” مهمترین کار من، خیلی بزرگتر از آن است که در یک روز به انجام برسد. بنابراین همیشه برای کار کردن روی آن مشکل دارم.”
اگر شما هم مشکلی مشابه همین دارید، احتمالاً کارهای خود را به اندازه کافی به وظایف کوچکتر نشکستهاید. به یاد داشته باشید که روی مهمترین کار خود تمرکز میکنید، نه مهمترین پروژه خود. اگر من مجبور میشدم صبح بنشینم و کل یک فصل از کتاب را بنویسم، این حجم از کار بیش از حد مرا آزار میداد و هیچ وقت چیزی نمینوشتم.
بنابراین کارهای خود را تا حدی بشکنید که دیگر نتوان آن را به کارهای کوچکتری تقسیم کرد و سپس صبح در مورد آن یک کار اقدام نمایید. با ساده تر کردن انجام یک اقدام، اصطکاک موجود در شروع کار را از بین میبرید. این امر فرآیندی را که ما آن را شعله خورشید مینامیم فعال میکند و غلبه بر تعلل ناشی از خوردن قورباغه شما را بسیار ساده تر خواهد کرد.
“من کارهای مهم زیادی دارم که نمیتوانم انتخاب کنم روی کدام یک از آنها کار کنم.”
برایان تریسی در کتاب خود در واقع در این مورد نیز صحبت میکند. اولین قانون قورباغه خوردن این است: اگر مجبور هستید دو قورباغه بخورید، ابتدا قورباغه زشت تر را بخورید.
بنابراین باید ابتدا از بزرگترین، سخت ترین و مهمترین کار خود شروع کنید. خودتان را آموزش دهید تا بلافاصله زشت ترین قورباغه خود را انتخاب کرده و تا زمان انجام کار به آن بچسبید. ممکن است ابتدا کار ساده تر را شروع کنید، اما این کار را نکنید! با آن مانند یک چالش شخصی رفتار کنید.
” ناگهان خود را در حالتی مییابم که در حال جلو و عقب پریدن بین MIT ها (مهم ترین کارهایم) هستم و کار زیادی نمیکنم.”
این اتفاق اغلب زمانی میافتد که شما تصور روشنی از مهمترین کارهای خود ندارید. هنگامی که این اتفاق میافتد، همه وظایف مهم به نظر میرسند و توجیه جلو و عقب پریدن بین آنها آسان است. اما این رویکرد در پایان شما را با انبوهی از کارهای ناقص باقی میگذارد. به علاوه، هر بار که این کار را انجام دهید، مجازات تعویض کار را متحمل میشوید؛ به این معنی که ضربه بزرگی به بهره وری شما وارد میشود.
یک راه حل برای این مشکل، استفاده از یک چارچوب تنظیم هدف برای تعیین مهمترین وظایف است. در برخی شرکتها، چهارچوبهای 12 هفتهای بسیار محبوب است. هنگامی که شما از چیزی شبیه به این برای ترسیم پیشرفت خود استفاده میکنید، تصمیم گیری در مورد اینکه کدام کارها مهمتر هستند (یا اینکه کدام کارها جلوی پیشرفت دیگر کارها را میگیرند) ساده تر است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که از خودتان یک سؤال بپرسید:
کدام کار است که با انجام آن همه کارهای دیگر ساده تر یا غیر ضروری خواهند شد؟
وقتی چارچوبی برای اندازه گیری موفقیت در نظر دارید، پاسخ به این سؤال بسیار ساده تر میشود و این که آیا شما از سیستم 12 هفتهای استفاده میکنید یا نه. کمی برنامه ریزی در مورد آینده، انجام کارهای روزانه را با نشان دادن این که ابتدا کدام قورباغه را باید بخورید، راحت تر خواهد کرد.
این مشکل قابل درک است. این امر به ویژه زمانی صادق است که شما کاری را که باید انجام دهید دوست ندارید. اینجاست که قانون دوم قورت دادن قورباغه در آمده است:
اگر مجبورید یک قورباغه زنده را بخورید، وقت خود را برای نشستن و نگاه کردن به آن تلف نکنید. هرچه بیشتر بنشینید و به قورباغه ای که باید بخورید فکر کنید، انگیزه کمتری برای انجام این کار خواهید داشت. بلافاصله اقدام كنید. پیشرفتی كه به دست میآورید باعث ایجاد شتاب میشود و هماهنگ شدن با آن را آسان تر و آسان تر میكند.
“من نمیتوانم در محل کار خود زمانی برای قورت دادن قورباغه ام پیدا کنم. به محض رسیدن به آنجا، همه چیز آشفته میشود”.
چه رئیس باشید و چه کارمند، این امر میتواند درست باشد. ممکن است افرادی در محل کار منتظر شما بوده و به محض اینکه پای خود را در دفتر نهادید خواستار توجه شما باشند. در حالی که وضعیتهای متفاوت بیشماری وجود خواهند داشت، توصیه کلی در اینجا یکسان است.
برخی اوقات در ابتدای روز سعی کنید از خوردن قورباغه خودداری نمایید. شاید این بدان معناست که میبایست نیم ساعت زودتر میآمدید (در این صورت باید کمی هم زودتر مرخص شوید) تا بتوانید قبل از ورود همه، کمی در سکوت کار کنید. یا شاید بتوانید از در پشتی وارد شوید و درب دفتر خود ببندید. بدون اینکه به کسی بگویید که در آنجا در حال تمرکز روی انجام کاری هستید.
اگر در حال دورکاری هستید، شاید فقط لازم باشد ایمیل مشتری خود را باز نکنید یا بلافاصله وارد Slack شوید. مهم نیست که چه راهکاری را برای پیدا کردن وقتی در صبح برای خوردن قورباغه کاری خود به کار میبندید، روز خود را از شب قبل برنامه ریزی کنید تا انجا کارها برایتان بسیار ساده تر گردد.
برایان تریسی میگوید هر دقیقهای که صرف برنامه ریزی میگردد، 10 دقیقه در اجرای برنامه صرفه جویی میکند. به همین دلیل است که برنامه ریزی روز آینده از شب قبل، عادت شماره یک میلیونرها است. با کار کردن از روی یک لیست از پیش تهیه شده، میتوانید بازده خود را تا 25٪ افزایش دهید. هنگامی که این کارآیی را با خوردن قورباغه خود ترکیب میکنید، میتوانید بدون صرف وقت زیاد، پیشرفت های چشمگیری در مهمترین پروژه های خود داشته باشید.
خوردن قورباغه (یا کار بر روی MIT ) ممکن است رویکردی انقلابی به نظر نرسد. قطعاً کار پیچیدهای نیست، اما کارایی دارد. راز آن این است که آن را به یک عادت تبدیل کنیم. موفقیت در ثبات یافت میشود.
“موفقیت چیزی جز چند نظم ساده نیست، که هر روز تمرین میشود. در حالی که شکست فقط چند خطا در قضاوت است که هر روز تکرار میشود. “.
ابتدا تصمیم بگیرید. اینجاست که تغییر مثبت در ذهن شما آغاز میشود. باید اطمینان داشته باشید که این عادت تأثیر مثبتی بر آینده شما خواهد گذاشت. اگر مطمئن نیستید که این قضیه کار خواهد کرد (یا در وضعیت فعلی خود به اندازه کافی ناراحت و ناراضی نیستید)، انگیزه کمی دارید که چیز جدیدی را امتحان کنید.
در مرحله بعد، شما باید این نظم را در زندگی خود برقرار سازید و این کار را بطور مداوم انجام دهید. اینجا همان جایی است که اثر مرکب شروع میشود. عملکرد مداوم میتواند نتیجه ای فراتر از بهترین تصورات شما ایجاد کند. خوشبختانه، به طور کلی هرچه بیشتر کاری را انجام دهید، آسانتر میشود.
عادات (یا مناسک، که میخواهیم آنها را در اینجا AE بخوانیم) مکانیزم کارآیی بدن شما هستند. عادتها انرژی مورد نیاز برای انجام کار را کاهش میدهند. این امر باعث میشود در روزی که واقعاً به آن انرژی احتیاج دارید، ذخیره بیشتری داشته باشید و هرچه با عادت قورت دادن قورباغه خود سازگارتر باشید، این قضیه خودکارتر و بی دردسر تر میشود.
اما این بدان معنا نیست که همیشه آسان است. بعضی روزها احساس میکنید نمیخواهید قورباغه خود را قورت دهید. در آن روزها باید با عزمی راسخ ادامه دهید. ضرب المثلی آفریقایی وجود دارد که میگوید “دریاهای صاف ملوانان ماهری پرورش نمیدهند.” اگر میخواهید بهتر باشید، باید بهتر شوید. باید مقاومت کرده و برخی موارد را پشت سر بگذارید.
همچنین اگر نیاز به پاسخگویی دارید اما نمیدانید با چه کسی در تماس باشید، Dojo را بررسی کنید. این سایت حتی یک بخش کامل در بخش خصوصی (“گوشه پاسخگویی”) دارد که به افراد در انجام تعهدات و دستیابی به اهدافشان کمک مینماید.
در این قسمت نحوه استفاده از این تکنیک از همین حالا ارائه شده است.
انجام مراحل فوق در هر روز کمتر از 5 دقیقه طول میکشد، اما میتواند زندگی شما را به طرز چشمگیری تغییر دهد. در بخش نظرات به ما اطلاع دهید که چگونه توانستید با استفاده از این نکات ساده بهرهوری خود را در زندگی و در محل کار افزایش دهید.