̋خیلیها مدیریت را حاصل طرز فکر یا غریزه میدانند، اما به گمان من قدرت رهبری، ریشه در فراز و نشیبهای زندگی دارد. بخشی از آن به تحصیل است اما بخش یزرگش به سرما و گرمایی که در دوران خدمت در پلکان گوناگون رهبری چشیدهاید باز میگردد.̋ استراتژی مجاهده تحول بخش
Boss Talk & John Chambers
سابقه مفاهیم استراتژی به ۳۴۰ سال قبل از میلاد مسیح باز می گردد. قدیمی ترین اثری که در این مورد وجود دارد نظریات ژنرال چینی سان تزو در کتاب جاودانه “هنر جنگ” است. وی در این کتاب چگونگی استفاده از مفاهیم استراتژی برای غلبه بر دشمن را تشریح کرده است. سابقه استراتژی با مفهوم امروز آن به دهه ۱۹۶۰ باز می گردد. مفهوم استراتژی برای اولین بار توسط وزارت دفاع امریکا پایه گذاری شد. خیلی زود توسط کنت اندروز و همکاران وی به دنیای کسب و کار راه یافت و مورد استقبال و بکارگیری شرکتهای صنعتی قرار گرفت. دهه ۱۹۷۰ اوج شکوفایی برنامه ریزی استراتژیک بود و سازمانها از این رویکرد برای توسعه مریت های رقابتی خود بهره میجستند.استراتژی مجاهده تحول بخش
تعریف جامعی از” استراتژی ” درفرهنگ لغت آورده شده است. ” علم وهنر به کارگرفتن نیروهای سیاسی، اقتصادی، روانی، نظامی یک ملت یا گروهی ازملتها برای حداکثرحمایت ازسیاسیتهای اخذ شده درجنگ یا صلح. ”
هنری مینتزبرگ، استراتژیست معروف کانادایی، پنج تعریف از استراتژی ارائه داده است که بدان می توان P5 نام نهاد[۱]. یعنی می توان استراتژی را به معنای طرح و نقشه، ویا صف آرایی، و یا الگو، و یا موضع، و یا دیدگاه تعریف نمود.[۲] البته برخی صاحب نظران مؤلفه ششمی را برای استراتژی در قالب شش p بر شمرده اند یعنی ترویج و پیشرفت promotion.
استراتژی برنامه نیست ولی برای ظهور، رشد و اثر بخشی نیازمند برنامه است. هیچ سازمانی را نمیتوان صرفا با استراتژی اداره کرد. برنامه ریزی زیر بنای اداره سازمانهاستو برنانه برای سازمانها توان اقتصادی، توسعه قابلیتها و رشد را به همراه خواهند داشت. علاوه بر این، ایجاد ساز و کارهای فرصت یابی استراتژیک نیز مستلزم برنامه است. ̋استراتژی̋ و ̋برنامه̋ دو برنامه مکمل یکدیگر هستند.استراتژی مجاهده تحول بخش
تدوین و تنظیم برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است که از اتفاق نظر برای تلاش در جهت برنامه ریزی آغاز و به اجرا ،ارزیابی و بازخورد نتایج ختم می شود.
فرایندی است برای تشخیص سیاستهایی که ( اگربه موارد اجرا گذاشته شوند) باعث می شوند پیش بینی های وضع آینده به وضع دلخواه ما تبدیل شوند.
برنامه ریزی استراتژیک ، آماده سازی سازمان برای پلسخگویی مناسب و بهنگام در مقابل تغییرات محیطی (داخل و خارج ) سازمان می باشدو بهمین جهت از پویایی و دینامیسم برخوردار است.
“لورنج”معتقد است هربرنامه ریزی استراتژیک باید به این چهار پرسش اساسی پاسخ دهد:
۱- به کجا می رویم؟ (فلسفه وجودی)
۲- چگونه می خواهیم به مقصد برسیم؟ (استراتژی)
۳- امکانات ما برای اقدام چیست؟ (بودجه)
۴- چگونه آگاه می شویم که در مسیر درست حرکت می کنیم؟ (کنترل)
[۱] ۵Ps: Plan, Ploy, Pattern, Position, Perspective
[۲] جیمز براین کوبین، هنری مینتزبرگ، رابرت جیمز، مدیریت استراتژیک: فرآیند استرتژی، ترجمه محمد صائبی، تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی، ۱۳۷۳، صص۳۸-۴۰٫
جهت کسب اطلاعات بیشتر میتوانید در وبینار کاربردی تدوین استراتژی شرکت کنید
روی تصویر زیر کلیک کنید.