هدفگرایی برای سیستم سازی در محیط کار به این معنا است که فرد یا سازمان به جای تمرکز بر وظایف و چگونگی انجام آنها بر روی نتایج نهایی این وظایف تمرکز نماید. هدفگرایی قاطعانه، تمرکز اصلی را به جای فرآیند انجام کارها، به اهدافی اختصاص میدهد که این کارها برای رسیدن به آن لازم هستند. هدفگرایی همچنین یکی از سبکهای مدیریتی نیز شناخته میشود. مظور ما از هدفگرايي در مفاله اهداف کسب و کار است که با تحقق اهداف فرايندي محقق خواهد شد.
در این شیوه مدیران باید یاد بگیرند که اهداف شرکت را به قطعات کوچکتر تقسیم کرده و آنها را به عنوان اهداف کاری روزانه و یا هفتگی به کارکنان و تیم های کاری خود معرفی نمایند.
مزیت 1: انعطاف پذیری
اگر شما به فرآیند هدفگرایی برای سیستم سازی در محیط کار فکر کنید، دیگر راه رسیدن به نتیجه چندان مهم نیست. چیزی که مهم است حصول به نتیجه به خودی خود است. این امر به این معنی است که روشهای انجام کارها بسیار انعطاف پذیر است. اگر یک رویکرد کار نکرد، خیلی مهم نیست! پایبندی به یک رویکرد و فرآیند خاص مطرح نخواهد بود، بلکه تنها نتیجه مهم است. بنابراین کافی است شیوه انجام کار را با یک شیوه بهتر عوض کنیم. به این ترتیب ما در یک فرآیند خاص و یا بحبوحه و پیچیدگی آن گیر نمیکنیم.
لذا انعطاف پذیری یکی از مزایای عمده ناشی از هدفگرایی برای سیستم سازی در محیط کار است.
مزیت 2: انگیزه بالاتر برای اقدام
یکی دیگر از مهمترین مزایای هدفگرایی برای سیستم سازی در محیط کار، افزایش انگیزه برای انجام کار و به عبارتی عملگرا بودن است. اگر شما به دنبال یک نتیجه هستید معمولا آن را همین الان میخواهید. این امر پتانسیل زیادی برای سرمایه گذاری در اقدامات هدفگرا ایجاد میکند. وقتی نتیجه مورد نظر خود را پیش بینی و تجسم میکنید باعث میشود که فرآیند انجام کار هم واقعا لذت بخش شود، حتی اگر این کار به خودی خود خیلی خسته کننده باشد.
در ادامه به برخی ملاحظات در رابطه با هدفگذاری برای کارکنان اشاره میشود که میتواند این مزایا را به واقعیت تبدیل کند.
اهداف هر کارمند برای موثر بودن باید با استراتژی کلی رشد شرکت در ارتباط باشد. هنگامیکه کارکنان درک کنند که نقش فرد و مسئولیتهای فردی آنها در رشد سازمانی نقش دارد، اغلب بیشتر متمرکز و متعهد به دستیابی به اهدافی هستند که به موفقیت در کسب و کار و خودشان منجر میشود. در ارتباط مداوم بودن با اهداف تجاری استراتژیک (و تاکید مرتب بر مأموریت شرکت) میتواند به حفظ کارکنان در کارهایی که انجام میدهند کمک کند.
اگر اهداف کاری روزانه یا ماهیانه کارکنان به اهداف کلیدی استراتژیک مرتبط شده و این ارتباط برای آنها تشریح شود کارکنان به راحتی پاسخگویی در قبال وظایف و اهداف مقرر شده را قبول میکنند، زیرا آنها “تأثیر مستقیم عملکردشان را درک خواهند کرد”.
مدیران ممکن است برای هر یک از کارکنان اهداف خاصی داشته باشند، اما اگر آنها از کارکنان برای تعیین اهداف مربوط به مشاغل فردی خود سوال کنند به احتمال زیاد پاسخ های روشنگری دریافت خواهند کرد. بین اهداف اعمال شده به کارکنان و تشویق کردن آنها برای دستیابی به اهداف پیشنهادی خودشان تفاوت بزرگی وجود دارد.
معمولا اهداف خاصی که در مورد بهره وری و کارآیی باشند، اغلب بسیار موثر هستند. هنگام کار با یک کارمند، اشتباهات کمتر در کار و افزایش بهره وری را هدف قرار دهید. این امر میتواند به طور مثال تماسهای فروش بیشتر در یک روز باشد، یا برای یک نماینده خدمات مشتریان، به صورت حل و فصل مسائل مربوط به مشتری در زمان کوتاهتر و در نتیجه تعامل با تعداد بیشتری از مشتریان به صورت روزانه باشد.
ضمن اندیشیدن به هدفگرایی برای سیستم سازی در محیط کار توجه داشته باشید که درخواست از کارمندان برای “انجام کار بهتر” یک هدف موثر نیست. هر هدف باید در چارچوب SMART قرار گیرد:
هدفگرایی برای سیستم سازی در محیط کار و تنظیم اهداف هنگامی که هدف با توجه به مهارت کارکنان و منابع در دسترس، بیش از حد بلند پروازانه بوده و یا به سادگی قابل دستیابی نباشد، با شکست مواجه میشود. تحمیل یک هدف غیر قابل دستیابی به یک کارمند میتواند منجر به ناامیدی و فقدان انگیزه برای بهبود بیشتر شود.
اگر هدف قبلا توسط دیگران با تجربه ها و آموزش مشابه به دست آمده باشد، میتواند یک شاخص باشد و هدف قرار دادن آن غیر منطقی نیست.
قابل دستیابی بودن هدف، یکی از مهمترین اصول هدفگرایی برای سیستم سازی در محیط کار بوده و در وهله اول مستقیما بر انگیزه فردی برای انجام کار تاثیر میگذارد؛ چرا که در غیر این صورت فرد ممکن است فکر کند که چرا باید خود را برای یک هدف غیرمنطقی خسته کند؟
هر کارمندی میتواند تمام پنج عنصر SMART ذکر شده در بالا را برای رسیدن به چنین هدفی به کار گیرد.
هدفگرایی برای سیستم سازی در محیط کار معمولا هنگامی که به صورت یک مسابقه یا رقابت بین کارکنان طراحی میشود، ناموفق خواهد بود. سعی کنید از تعیین اهداف مختلف برای کارکنانی با مسئولیت های مشابه اجتناب نموده و از تشویق به رقابت داخلی، که منجر به کاهش روحیه و ناراحتی برای مدیران میشود پرهیز نمایید.
در جریان هدفگرایی برای سیستم سازی در محیط کار، بسیار مهم است که کارکنانی را که اهدافی تعیین کرده و سپس به آنها دست یافته و یا از آنها بالاتر رفتهاند شناسایی نمایید. این شناسایی میتواند به صورت پاداش، جایزه، گواهی، و یا تأیید عمومیدر جلسه کارکنان انجام شود. اینگونه توجه و تقدیر، نه تنها باعث ارج نهادن به تلاش این کارمندان میشود، بلکه به وضوح به سایر کارکنان نیز نشان خواهد داد که شرکت ارزش این نوع تعهد و کار سخت را میداند. این امر انگیزه بیشتری برای بقیه افراد نیز فراهم خواهد کرد. وقتی انجام یک کار سخت بدون توجه باقی میماند، کارکنان احساس میکنند که اهمیتی به سختکوشی آنها داده نمیشود و ممکن است به دنبال یک کار جدید در جایی دیگر باشند.
همه کارمندان در جریان فرآیند هدفگرایی برای سیستم سازی در محیط کار، صرف نظر از اینکه چقدر تلاش میکنند ممکن است نتوانند با موفقیت به اهداف خود دست یابند. در حالت ایدهآل، مدیر آنها به صورت دورهای پیشرفتشان را ارزیابی میکند تا در صورت لزوم به ارائه کمکهای لازم بپردازد. در شرایطی که مهلت توافق شده به پایان میرسد ولی اهداف هنوز برآورده نشدهاند، باید بحثی جدی در مورد آنچه که اشتباه است صورت گیرد و در کنار آن افراد به تلاش دوباره تشویق شوند و یا اهداف اعلام شده اصلاح گردند.
در پایان باید در مورد بررسی عملکرد کارکنان تاکید کنیم و از مدیران بخواهیم در مورد ارزیابی کارآمد و مؤثر بیشتر مطالعه کنند و بدانند که چگونه هدفگرایی برای سیستم سازی در محیط کار میتواند به تعمیق تعامل کارکنان در سازمان کمک کند.
https://www.paychex.com/articles/human-resources/7-tips-for-effective-employee-goal-setting
https://smallbusiness.chron.com/goal-orientation-20360.html
https://www.myrkothum.com/the-mindset-to-getting-things-done-think-result-oriented /