مثال های کاربردی از OKR درکسب و کارها

مثال های کاربردی از OKR درکسب و کارها

نمونه OKR شرکتی

• هدف: تبدیل شدن به یک رهبر در بازار فناوری منابع انسانی
  • نتیجه کلیدی 1: 25 درصد از درآمد ما از 100 شرکت فوربس است
  • نتیجه کلیدی 2: 100٪ از تیم سطح C ما از شرکت های Player-A استخدام می شوند
  • نتیجه کلیدی 3: به عنوان بهترین فروشنده B2B فناوری منابع انسانی توسط 5 رسانه برتر HR شناخته شوید
  • نتیجه کلیدی 4: نرخ حفظ کارکنان 100٪

نمونه OKR تیم بازاریابی

• هدف: بهبود کارایی عملیات ما برای ایجاد تأثیر بیشتر
  • نتیجه کلیدی 1: 20% از SQLها به صورت آزمایشی شروع می شوند
  • نتیجه کلیدی 2: 30 درصد از MQL ها ارگانیک هستند
  • نتیجه کلیدی 3: دستیابی به 7.5 میلی متر MGP

نمونه OKR فردی (رهبر فروش)

• هدف: کاهش هزینۀ عملیاتی و افزایش 10 میلیون دلار درآمد سه ماهه
  • نتیجه کلیدی 1: دستیابی به 1.5 میلی متر دلار در ARR جدید در منطقه NOAM
  • نتیجه کلیدی 2: دستیابی به بیش از 30% فروش جدید/فروش متقابل برای مشتریان فعلی
  • نتیجه کلیدی 3: Double SQL: نرخ تبدیل فرصت به 14٪
  • نتیجه کلیدی 4: نیمی از چرخه فروش محصول پایه ما از 42 تا 21 روز

چه شرکت هایی از OKR استفاده می کنند؟

برای اینکه ببینیم اهداف OKR در عمل چگونه عمل می‌کنند، اجازه دهید به برخی از مطالعات موردی OKR درباره شرکت‌هایی که از روش OKR برای مقابله با چالش‌ها، بهبود عملیات و دستیابی به موفقیت چشمگیر استفاده می‌کنند، بپردازیم.

• Workiz

یک کسب و کار خدمات صحرایی، به دلیل رشد سریع، در اولویت بندی اهداف و برنامه ریزی استراتژیک با مشکلاتی روبرو بود. آنها فرآیند OKR را برای گسترش تمرکز خود، بهبود کارایی فروش و افزایش دید هدف اتخاذ کردند. آنها از قابلیت‌های مشترک Quantive Result برای افزایش شفافیت و همسویی استفاده کردند که منجر به رشد قابل توجه و ردیابی هدف موفق شد. در نتیجه، آنها توانستند از اهداف OKR برای آموزش موثر نمایندگان فروش جدید و بستن فروش با موفقیت استفاده کنند.

• Unbabel

یک پلت فرم ترجمه انسانی مبتنی بر هوش مصنوعی، به دنبال راه حلی برای افزایش همسویی و دید در سراسر سازمان بود. آنها از نتایج کمی برای بهبود فرآیند OKR خود استفاده کردند. Unbabel با استفاده از نرم‌افزار OKR Quantive، هماهنگی بین پروژه‌های چندکارکردی را ساده‌سازی کرد و ردیابی پیشرفت در زمان واقعی را بهبود بخشید، به همین دلیل جایگزین استفاده و محدودیت‌های صفحه‌گسترده OKR شد.

• رز سیتی رولرز (RCR)

لیگ دربی رولر مسطح زنان و غیرانتفاعی 501c3، نیاز به تطبیق پیشنهادات خود و هماهنگی سریع داشتند – فرآیند تعیین هدف آنها فاقد قابلیت اندازه گیری و پاسخگویی بود. با استفاده از نتایج کمی برای اجرای OKR، RCR به شفافیت، همسویی و اولویت‌بندی در سطح تیم دست یافت و به آنها کمک کرد تا چالش‌های ناشی از همه‌گیری را هدایت کنند. چنین نتایج کمی به یکی از ابزارهای ضروری شرکت تبدیل شد که ارتباطات، تأمل و پیشرفت هدف را افزایش می‌دهد.

چگونه OKR ها را پیاده سازی کنیم؟

اگرچه روش OKR را می توان در مقیاس کوچکتر برای تیم ها و افراد مورد استفاده قرار داد، چارچوب OKR زمانی بهترین کار را انجام می دهد که در سراسر سازمان باشد.

قبل از شروع اجرای OKR، در اینجا چند نکته وجود دارد که باید در نظر بگیرید:

شما باید چشم انداز، ماموریت و اهداف استراتژیک خود را به وضوح تعریف کنید. اهداف OKR باید با تفکر سطح بالای سازمان پیوند داده شود تا آنها را به واقعیت تبدیل کند.

اجرای یک برنامه آزمایشی کوچک در یک بخش ممکن است قبل از ارائه OKR به کل سازمان مفید باشد. این به شما این امکان را می‌دهد که داده‌هایی را در مورد اینکه چه کار می‌کند و چه کار نمی‌کند جمع‌آوری کنید و به ایجاد یک مطالعه موردی داخلی برای تغییر کمک کنید.

نرم افزار OKR می تواند به شما در دستیابی به بهترین شفافیت و دقت ممکن از روش کمک کند، مانند اتصال منابع داده خود برای به روز رسانی پویا پیشرفت نتایج کلیدی.

مشاوران OKR همچنین ممکن است برای کمک به شما در ساده‌سازی فرآیند و اطمینان از ارائه آنچه شما نیاز دارید، مفید باشند.

یک راه مفید برای شروع به فکر کردن در مورد تنظیم OKR، نگاه کردن به یک چرخه معمولی OKR است. چرخه های OKR جدول زمانی هستند که در آنها OKR ها توسعه، اجرا، اندازه گیری و ارزیابی می شوند.

به عنوان مثال، یک چرخه سه ماهه OKR چیزی شبیه به این است:

• قبل و در شروع سه ماهه:

OKR ها توسط سطح اجرایی تنظیم می شوند و به سراسر سازمان ابلاغ می شوند. تیم ها و افراد سپس OKR های خود را تنظیم می کنند و با بقیه سازمان هماهنگ می شوند.

• در طول سه ماهه:

بررسی های هفتگی، ارزیابی اطمینان، و گزارش پیشرفت در مورد نتایج کلیدی انجام می شود. مشکلات شناسایی و حل می شوند و اجرا از طریق یادگیری مستمر بهینه می شود.

• در پایان سه ماهه:

یک بررسی گذشته نگر در سراسر شرکت برای ارزیابی پیشرفت و جمع آوری آموخته ها در سراسر هیئت انجام می شود. تصمیم‌گیری در مورد تغییر جهت گرفته می‌شود، از جمله اینکه آیا با OKR‌های فعلی تطبیق داده شود یا خیر.

جزئیات بیشتری وجود دارد که باید در نظر بگیرید، از جمله اینکه چه کسی مالک کدام OKR است، چگونه تصمیم‌گیری می‌شود و چگونه OKR با فرآیند مدیریت عملکرد شما مطابقت دارد.

نحوه ارائه OKR توسط هر شرکت متفاوت خواهد بود، به همین دلیل است که قبل از تلاش برای اجرای آن، درک کامل متدولوژی آن مهم است. بدون کاربرد مناسب، OKR ها می توانند به راحتی توسط اعضای تیم فراموش و نادیده گرفته شوند، یا در بدترین حالت، به عنوان شکل دیگری از مدیریت خرد شناخته شوند.

بهترین راه برای درجه بندی OKR چیست؟

درجه بندی OKR ها باید یک فرآیند ساده، تکراری و مشارکتی برای درک پیشرفت و اطلاع از اقدامات آینده باشد. بهترین شیوه ها عبارتند از:

• استفاده از یک مقیاس عددی ساده (0 تا 1) برای درجه بندی KR
• ایجاد اهداف بلندپروازانه و رشد محور به جای تمرکز بر کمال
• مشارکت دادن تیم ها در خودارزیابی برای ارتقای شفافیت

اشتباهات رایجی که باید با OKR ها اجتناب کنید

چیدن OKR های عالی نیاز به تمرین دارد. در اوایل تحول به سمت یک فرهنگ پویاتر و مبتنی بر نتیجه، خارج شدن از ریل آسان است. در اینجا چند مورد از رایج ترین اشتباهات OKR آورده شده است.

• عدم همسویی با اهداف سطح بالا:

یکی از مزایای کلیدی اهداف OKR ایجاد همسویی از بالای سازمان به پایین است تا اطمینان حاصل شود که کار درست انجام شده و کارکنان درگیر هستند. تنظیم OKRهایی که به اهداف سطح بالا مرتبط نیستند، این مزایا را به همراه نخواهد داشت.

• تحویل بار:

این روشی است که تیم‌ها کمتر قول می‌دهند و بیش از حد تحویل می‌دهند. این کار برای جلوگیری از فشار اهداف دشوار انجام می شود، اما باعث مشکلاتی مانند استفاده ناکافی از پهنای باند و تخصیص نادرست منابع می شود.

• عدم یادگیری و تطبیق:

اهداف OKR بهتر است برای ایجاد فرهنگ یادگیری و بهبود مستمر استفاده شود. یادگیری و انطباق از مرورهای منظم و مرورهای گذشته بخش کلیدی روش OKR است.

• عدم شفافیت:

برای همسویی بهتر، OKRها باید شفاف باشند تا همه بتوانند ببینند اهداف OKR آنها در ارتباط با بقیه سازمان چگونه کار می کند. شفافیت همچنین اجازه می دهد تا مشکلات به راحتی شناسایی شوند و کل تیم را قادر می سازد تا مشکلات را با هم حل کنند.