سبد خرید0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

انواع مدیریت ها در کسب و کار
4.7/5 - (3 امتیاز)

امروزه ما شاهد انواع مدیریت ها در کسب و کار هستیم. بیش از 20 نوع شاخه و گرایش برای مدیریت کسب و کار وجود دارد. در این مطلب هر آنچه لازم است در مورد هر شاخه بدانید آورده شده است.

اگرچه برخی از افراد ممکن است مدیریت کسب و کار را یک صنعت یا حرفه واحد در نظر بگیرند، اما این مسئولیت در واقع یک زمینه متنوع است که بخش های زیادی را در بر می گیرد. خواه به دنبال راه‌اندازی حرفه‌ای در زمینه مدیریت کسب‌ و کار باشید، و خواه در صدد راه‌اندازی کسب ‌و کار خود و یا به دست آوردن یک مدرک یا گواهی‌نامه پیشرفته باشید، این راهنما به شما کمک میخواهد کرد تا بین شاخه‌های متعدد این بخش بزرگ تمایز قائل شوید و نقشی که هر کدام در یک سازمان ایفا می‌کنند را درک نمایید.

 

انواع مدیریت ها در کسب و کار

نزدیک به یک دوجین شاخه در زمینه مدیریت کسب و کار وجود دارد. در اینجا به 22 شاخه از این طیف گسترده اشاره شده است:

  • مدیریت مالی: مدیریت مالی با یافتن یک تعادل سالم بین سود و ریسک سر و کار دارد، به طوری که کسب و کار حتی در صورت شکست، در بلندمدت سودآور باشد. این نوع مدیریت کسب و کار شامل برنامه ریزی، هدایت و هماهنگی با بخش های حسابداری، سرمایه گذاری، بانکداری، بیمه، اوراق بهادار و سایر فعالیت های مالی یک کسب و کار است. سه عنصر کلیدی مدیریت مالی عبارتند از: برنامه ریزی مالی، کنترل مالی و تصمیم گیری مالی. مدیریت مالی کوتاه مدت اغلب به عنوان “مدیریت سرمایه در گردش” نیز شناخته می شود و به مدیریت وجوه نقد، مدیریت موجودی و مدیریت بدهی ها مربوط می شود. ارزیابی های مالی و تکنیک تصمیمات مالی هر دو در زیرگروه این نوع از مدیریت کسب و کار قرار می گیرند.

 

  • مدیریت بازاریابی: مدیریت بازاریابی بر کاربرد عملی تکنیک های بازاریابی و مدیریت منابع و فعالیت های بازاریابی یک شرکت تمرکز دارد. چهار حوزه اصلی مدیریت بازاریابی عبارتند از تجزیه و تحلیل شرکت، تجزیه و تحلیل همکاران، تجزیه و تحلیل رقبا و تجزیه و تحلیل مشتری. مدیریت بازاریابی همچنین شامل مدیریت برند و یافتن استراتژی های بازاریابی و قیمت گذاری نیز می شود.

توسعه فرصت های برندسازی و اجرای تاکتیک های بازاریابی سازمان بر اساس تجزیه و تحلیل دقیق همه جنبه های کسب و کار، برای به حداکثر رساندن بازگشت سرمایه، امری ضروری است. دامنه مدیریت بازاریابی یک کسب و کار به اندازه و نوع صنعت آن کسب و کار بستگی دارد. مدیریت بازاریابی هنگامی موثر عمل می کند که از منابع یک شرکت برای افزایش پایگاه مشتری، بهبود دیدگاه و بازخورد مشتری و افزایش ارزش افزوده شرکت استفاده نماید.

 

  • مدیریت فروش: مدیریت فروش شامل نظارت و رهبری بر تیم های فروش است. شما می بایست به عنوان یک مدیر فروش، نمایندگان فروش خود را به سمت ایجاد روابط قوی با مشتریان بالقوه سوق دهید، آنها را به رهبرانی با انگیزه تبدیل کنید و از طریق کانال های فروش حرکت دهید. مدیریت فروش اغلب دست در دست مدیریت بازاریابی کار می کند.

 

  • مدیریت منابع انسانی: مدیریت منابع انسانی (HRM) بر استخدام و مدیریت کارکنان یک سازمان تمرکز دارد. این کار شامل حقوق و مزایا، پاداش، استخدام، ایمنی و سلامتی، و سایر جنبه های مدیریت کارمندان است.

 یک تصور غلط رایج در مورد مدیریت منابع انسانی این است که مسئولیت آن صرفاً بر عهده بخش منابع انسانی یا یک فرد است. در واقع، همه مدیران بخش ها باید درک کنند که مدیریت مؤثر منابع انسانی ، کارکنان را قادر می سازد تا به طور مؤثر و سازنده در جهت اهداف کلی شرکت مشارکت کنند. در گذشته، مدیریت منابع انسانی بیشتر بر مدیریت پرسنل متمرکز بود، اما رویکرد مدیریت منابع انسانی مدرن از برنامه های کارکنان برای ایجاد تأثیر مثبت هم بر کارکنان و هم بر کسب و کار به عنوان یک مجموعه استفاده می کند.

 

  • مدیریت استراتژیک: مدیریت استراتژیک شامل به کارگیری تفکر استراتژیک در شغل رهبری یک سازمان است. بسیاری از شاخه های دیگر مدیریت کسب و کار حول محور مدیریت استراتژیک می چرخند، زیرا موفقیت یک کسب و کار اغلب توسط استراتژی های مالی، بازاریابی و عملیاتی تعیین می شود.

مدیریت استراتژیک بر تصویر بزرگی از یک کسب و کار متمرکز است: کجا می خواهید باشید و چگونه می توانید به آنجا برسید؟ مدیریت استراتژیک تطبیقی ​​است؛ به این ترتیب که یک استراتژی رقابتی را وارد ماجرا می کند و سازمان را با آن مرتبط نگه می دارد. مهمترین عنصر مدیریت استراتژیک، تدوین اهداف سازمان با در نظر گرفتن عوامل بیرونی مانند مقررات، رقابت و فناوری است.

 

  • مدیریت تولید: مدیریت تولید عبارت است از تصمیم گیری در مورد تولید محصولات یا ارائه خدمات. تکنیک های مدیریت تولید هم در صنایع تولیدی و هم در صنایع خدماتی استفاده می شوند. این نوع مدیریت کسب و کار روی تبدیل مواد خام به محصول یا خدمات نهایی تمرکز دارد، و به این ترتیب، این بخش اغلب به “” 4M اشاره می کند. یعنی: ماشین آلات، روش ها، مواد و پول.

یکی از تمرکزهای اصلی مدیریت تولید، اطمینان از کارآمد بودن تولید است و این امر شامل کنترل موجودی و آموزش کارکنان نیز خواهد شد. کنترل موجودی تا حد زیادی مهمترین مسئولیت مدیران تولید به شمار می رود و شامل ردیابی تمام اجزای تولید، مانند مواد مورد نیاز و محصولات نهایی خواهد بود.

یکی دیگر از تمرکزهای اصلی تیم مدیریت تولید یک کسب و کار، تحقیق و توسعه (R&D) فرآیند تولید و خود محصول است. مشاغلی که به دنبال گسترش، کاهش هزینه ها و توسعه محصولات جدیدتر و بهتر هستند، باید تحقیق و توسعه را به عنوان بخشی از مدیریت تولید خود انجام دهند.

 

  • مدیریت برنامه و پروژه: مدیریت پروژه به معنی برنامه ریزی، اجرا و نظارت بر پروژه ها است. مدیران پروژه، به دست آوردن ابزار یا دانش مورد نیاز برای برآوردن الزامات پروژه های کوتاه مدت و بلند مدت را در اولویت قرار می دهند. مدیریت برنامه نیز مشابه مدیریت پروژه است: یعنی همین وظایف را نه تنها برای یک پروژه، بلکه برای چندین پروژه به طور همزمان شامل می شود.

 

  • مدیریت دانش: مدیران دانش، دانش یک شرکت را ایجاد، توزیع و مدیریت می کنند. مدیران پروژه ممکن است زمانی به مدیران دانش مراجعه کنند که پروژه هایشان اطلاعاتی را بخواهد که یافتن آنها در جاهای دیگری دشوار است.

 

  • مدیریت عملیات: مدیریت عملیات مسئولیت حصول اطمینان از کارآمدی تمامی بخش‌های عملیاتی یک کسب و کار را بر عهده دارد. مدیریت عملیات یک کسب و کار به معنای سر و کار داشتن با انبوهی از بخش ها، استراتژی ها و فرآیندها است. تیم های عملیاتی باید نحوه به دست آوردن، توسعه و استفاده از منابع مورد نیاز برای کسب و کار خود را در نظر بگیرند تا بتوانند کالاها و خدمات مورد نظر مشتریان را ارائه نمایند.

 

  • مدیریت خدمات: مدیریت خدمات می تواند بسته به نوع صنعت و کسب و کار بسیار متفاوت باشد. مدیریت خدمات گاهی اوقات، مترادف با مدیریت خدمات ITنیز هست، اما این دو بخش در چند زمینه متفاوت هستند. اولاً، مدیریت خدمات معمولاً هم سیستم‌های خودکار و هم نیروی کار ماهر را در بر می‌گیرد و اغلب توسعه خدمات را ارائه می‌کند، حتی اگر مربوط به فناوری اطلاعات نباشد.

یکی از زمینه های تمرکز مدیریت خدمات، مدیریت و ساده‌سازی گردش کار برای خودکارسازی تصمیمات و یا حمایت از تصمیم‌گیری های انسانی است. مدیریت خدمات چیزی است که یک کارگزار خدمات را قادر می سازد تا خدمات خود را از دیدگاه سازمان و مصرف کننده درک نموده و اطمینان حاصل کند که خدمات ارائه شده نتایج مطلوب برای مشتریان را تسهیل خواهند کرد. کارگزاران خدمات مدیریت شده صرف نظر از نوع خدمات، نیاز به درک و مدیریت هزینه ها و ریسک های مربوطه، و همچنین درک ارزش و اهمیت خدمات برای مشتریان خود دارند.

 

  • مدیریت IT(فناوری اطلاعات): مدیریت ITبر نظارت و مدیریت منابع تکنولوژیکی یک کسب و کار به منظور برآوردن نیازها و اولویت های آن تمرکز دارد. مدیران و تیم‌های ITاطمینان حاصل می‌کنند که فناوری کسب ‌و کار با استراتژی‌های شرکت همسو است. سه عنصر کلیدی مدیریت ITعبارتند از: پیکربندی فناوری اطلاعات، خدمات فناوری اطلاعات و مدیریت مالی فناوری اطلاعات.

مدیریت فناوری اطلاعات همچنین شامل رسیدن به اهداف کسب و کار و در عین حال برآوردن انتظارات مشتری نیز هست. مدیران فناوری اطلاعات باید بر هر یک از اجزا به طور جداگانه و همچنین ارائه خدمات سرتاسری با استفاده از بهترین روش‌ها برای کاهش هزینه‌ها و بهبود کارایی کارکنان تمرکز نمایند. مدیریت فناوری اطلاعات شامل آموزش و توسعه مدیرانی است که می توانند به طور مؤثر برنامه ریزی، طراحی، انتخاب، اجرا، استفاده و فناوری های اطلاعات و ارتباطات نوظهور را به شیوه ای همگرا مدیریت نمایند.

 

  • مدیریت روابط عمومی: در مدیریت روابط عمومی، شما با شخصیت‌های عمومی، در درجه اول روزنامه‌نگاران، ارتباط برقرار می‌کنید که می‌توانند مردم را از آخرین اخبار، محصولات و دیگر موارد موجود در شرکت شما مطلع کنند. استراتژی های روابط عمومی ممکن است بسته به صنعت متفاوت باشد، اما همه آنها در نهایت یک هدف ثابت دارند: ارائه یک تصویر عمومی قوی.

 

  • مدیریت زنجیره تامین: مدیریت زنجیره تامین شامل نظارت بر نحوه انتقال مواد خام از تولیدکنندگان، عمده فروشان یا سایر نقاط شروع به سمت کسب و کار شما است. کسب و کار شما در نهایت از این مواد خام برای ایجاد محصولات خود استفاده می کند.

 

  • مدیریت تدارکات: مدیریت تدارکات نیز مانند مدیریت زنجیره تامین، می تواند شامل کسب محصولات از یک نهاد دیگر باشد. همچنین ممکن است شامل ترتیباتی برای ارائه دهندگان خدمات شخص ثالث باشد و تمرکز آن معمولاً بیشتر بر محدودیت ها و مهلت های بودجه ای است تا زنجیره تامین.

 

  • مدیریت تحقیق و توسعه: یک مدیر تحقیق و توسعه بر تلاش‌های تحقیق و توسعه‎ی محصول توسط یک تیم یا کل شرکت نظارت می‌کند. مدیران تحقیق و توسعه ممکن است محققان و توسعه دهندگان را مدیریت نمایند، وظایف مربوط به تحقیق و توسعه را خودشان انجام دهند، و یا هر دوی این مسئولیت ها را به طور همزمان بر عهده داشته باشند.

 

  • مدیریت مهندسی: مدیریت مهندسی و مدیریت تحقیق و توسعه از جمله انواع مدیریت هستند که بیشترین همپوشانی را با یکدیگر دارند. مدیریت مهندسی ممکن است بیش از مدیریت تحقیق و توسعه مستلزم تولید بیشتر باشد – یعنی تبدیل تحقیقات به اقلام قابل فروش – اما اغلب، این دو نوع مدیریت وظایف مشابهی را به دنبال دارند.

 

  • مدیریت طراحی: مدیریت طراحی نیز مانند مدیریت تحقیق و توسعه، شامل نظارت بر چگونگی توسعه و تکامل محصولات از یک ایده به یک آیتم ملموس است. اما این تفاوت میان آنها وجود دارد که مدیران طراحی ممکن است به طور یکسان بر ظاهر و عملکرد یک آیتم تمرکز کنند، در حالی که مدیران تحقیق و توسعه اغلب عملکرد را بر ظاهر اولویت می دهند.

 

  • مدیریت کیفیت: مدیریت کیفیت شامل نظارت بر کلیه وظایف تضمین کیفیت است. این وظایف اغلب شامل برنامه ریزی برای محصول یا خدمات می شود. پس از اینکه مشتریان برای اولین بار از یک محصول یا خدمات استفاده کردند، مدیر کیفیت بهبودهایی را که کاربران به دنبال آن هستند ارزیابی نموده و سپس تیم را در جهت اجرای این تغییرات راهنمایی می کند.

 

  • مدیریت ریسک: مدیریت ریسک شامل ارزیابی شیوه های کسب و کار و شناسایی حوزه های دارای مشکل است. پس از آن که عیوب بالقوه شناسایی شدند، مدیران ریسک با مدیران شرکت و سایر روسای بخش ها مشورت می کنند تا در مورد چگونگی به حداقل رساندن این خطرات بحث کرده و راهکارهایی پیدا کنند.

 

  • مدیریت تغییر: مدیریت تغییر نوع گسترده ای از مدیریت است که به طیف گسترده ای از انتقالات شرکت، اعم از داخلی یا خارجی می پردازد. مدیریت تغییر ممکن است مستلزم هدایت تیم ها به هنگام تغییرات خط مشی و یا اجرای خط مشی های جدید گردد. این امر می تواند به اندازه کمک به مالکیت و ادغام شرکت ها گسترده باشد.

 

  • مدیریت نوآوری: مدیریت نوآوری شامل نظارت بر چندین نوع دیگر از مدیریت است. مدیران نوآوری ممکن است برای هماهنگ کردن وظایف  R&D، کارهای استراتژیک و مدیران تغییر تلاش کنند تا کارها را در جهت دستیابی به اهداف کلی شرکت ساده کنند.

 

  • مدیریت تسهیلات: همچون سایر انواع مدیریت، تخصیص منابع نقشی کلیدی در مدیریت تسهیلات دارد. با این حال، منبع مورد نظر در مدیریت تسهیلات، معمولاً یک ساختمان کامل ، مانند یک دفتر یا مرکز داده است.

منبع:

https://www.business.com/articles/8-branches-of-business-management/


روی تصویر کلیک کنید (دوره آموزشی مدیریت کسب و کار / سیستم سازی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دریافت مشاوره پیام دهید.